کد مطلب:189022 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

کمیت اسدی
این گونه شاعران مورد عنایت و تشویق عترت بودند. كمیت اسدی كه در مناقب عترت شعر می سرود. از طرف حكومت زیر نظر بود. باقر العلوم علیه السلام وی را مورد عنایات ویژه خویش قرار می دهد و با ترغیب خویش، وی را در راه فرهنگ سازی پایدار می سازد.

جابر جعفی می گوید: به محضر باقر العلوم علیه السلام رسیدم، از وی درخواست كمك كردم. حضرت اظهار داشت چیزی اكنون فراهم نیست تا به شما كمك كنم. در این هنگام كمیت اسدی وارد شد. از امام اجازه گرفت قصیده ای بخواند؛ امام اجازه داد. امام به خدمت گزارش دستور داد به وی كیسه درهم (ده هزار درهم) جایزه عطا كند. آنگاه كمیت اجازه گرفت قصیده دوم را خواند. امام دستور داد جایزه دوم به وی عطا كنند. كمیت قصیده ی سوم را كه خواند برای بار سوم جایزه به وی دادند، كه مقدار جایزه به پنجاه هزار درهم رسید. لیكن كمیت در پایان گفت من این اشعار را برای جایزه نگفته ام می خواستم با سرودن این شعرها به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تقرب جویم. آنگاه باقر العلوم علیه السلام در حق وی دعا كرد، فدعاله ابوجعفر علیه السلام. [1] .

در نقل دیگر درباره كمیت آمده است، كه وی در ایام تشریق در منا وارد بر باقر العلوم علیه السلام می شود. اجازه می خواهد شعر بسراید امام می فرماید به ذكر خدا مشغول باش. لیكن با اصرار كمیت امام موافقت می كند كه شعر بگوید. كمیت هنگامی كه قصیده خود را تمام می كند باقر العلوم علیه السلام دست های مبارك را به سوی آسمان بلند می كند در حق وی می گوید: اللهم اغفر للكمیت. [2] .



[ صفحه 254]



و نیز درباره كمیت آمده است، كه در كنار كعبه شعر سرود، امام به طرف كعبه ایستاد و سه مرتبه گفت: اللهم ارحم الكمیت و اغفر له. آنگاه به وی روی كرده فرمود این صد هزار را برای تو فراهم كرده ام. كمیت كه از فرهنگ بسیار بالا و برتر برخوردار بود عرض می كند، هرگز! من از خدا پاداش خویش را خواهم گرفت. شما فقط یكی از پیراهن های خود را به من هدیه كنید. امام نیز پیراهنی به وی عطا می كند. [3] .

كمیت آن گونه متعهد است كه در برابر سروده های خویش حاضر نیست درهمی دریافت كند، پیراهن متبرك امام را بر همه چیز برتری می دهد.

باقر العلوم علیه السلام در حق كمیت این گونه نیز دعا كرد: لا تزال مویدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانك و قد قلت فینا [4] در نقل دیگر ما دمت تقول فینا. [5] «همواره موید به روح القدس باشی، كه با زبان خود ما را یاری می نمایی.» در دعای دیگر نیز آمده: لك ما قال رسول الله صلی الله علیه و آله لحسان بن ثابت لن یزال معك روح القدس ما ذببت عنا. [6] .

این ارزش فرهنگ آفرینی در نزد باقر العلوم علیه السلام است. فرد این گونه مورد عنایت و دعای خیر عترت قرار می گیرد و باقر العلوم علیه السلام به هر صورت ممكن وی را مورد عنایت خویش قرار می دهد. و زندگی وی را قرین هر نوع بركت الهی قرار می دهد.



[ صفحه 255]



اینك نمونه ای از قصیده های كمیت در رثای حسین علیه السلام در محضر باقر العلوم علیه السلام كه درایام تشریق در منا انشاد شده است یادآوری می شود.



اضحكنی الدهر و أبكانی

و الدهر ذو صرف و الوان



لتسعة بالطف قد غودروا

صاروا جمیعا رهن اكفان



و ستة لایتجاری بهم

بنی عقیل خیر فرسان



...



متی یقوم الحق فیكم متی

یقوم مهدیكم الثانی



«روزگار مرا هماره خندان و گریان می سازد. روزگار رویكردهای متفاوت و رنگارنگ دارد. گریه برای آن نه نفری كه در طف (كربلا) مورد نیرنگ قرار گرفتند و همگی آنان كفن شدند و شش تن دیگر از فرزندان عقیل كه در كرامت بر همگان سبقت گرفته اند و بهترین سواركاران بودند».

با خواندن این اشعار، امام باقر و فرزندش امام صادق (علیهما السلام) گریه كردند. آنگاه باقر العلوم علیه السلام فرمودند: هر كس ما را یاد كند و یا در هنگام یادآوری مراثی ما از چشمش به مقدار بال مگس اشك بیرون آید، خدای سبحان این اشك را مانع و حجاب از آتش قرار خواهد داد و برای وی خانه ای در بهشت بنا می كند.

آنگاه كمیت ادامه می دهد كه مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای انتقام این خون در چه زمانی قیام خواهد نمود، تا حق را به عترت كه محور حق است باز گرداند. در مورد بیت آخر كمیت كه از مهدی آل محمد (عج) سخن به میان آورد، امام همام توضیح دادند، كه قائم آل محمد (عج) فرزند نهم از



[ صفحه 256]



تبار حسین علیه السلام خواهد بود، ان قائمنا هو التاسع من ولد الحسین. [7] .

كمیت آن گونه شیفته عترت بود كه یك عمر در مناقب عترت شعر گفت و منتشر ساخت و بنی امیه همواره در صدد بودند تا بر وی آسیب رسانند. حتی هنگامی كه بر وی سخت گرفتند؛ از باقر العلوم علیه السلام اجازه گرفت در مورد بنی امیه هم برای حفظ خون خود شعر بگوید، كه امام این اجازه را به وی داد. [8] لیكن در پایان شمشیرهای خشونت بنی امیه، بر بدن وی فرود آمدند و بدن كمیت را آن گونه خونین كردند كه در هنگامی كه به خون خویش آغشته بود جان سپرد. وی در هنگام شهادت زیر شمشیرهای دژخیمان بنی امیه زمزمه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر زبانش بود و می گفت: اللهم آل محمد اللهم آل محمد. [9] .

كمیت این گونه فرهنگ آفرین بود كه مورد عنایت ویژه عترت آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم قرار می گیرد. این همه از زبان باقر العلوم علیه السلام و فرزندش صادق آل محمد علیه السلام در حق وی سخن گفته می شود. آری كارهای بنیادین فرهنگی كه محور گردش های اجتماعی جامعه می باشد، از نگر عترت این گونه ارزش دارد. جامعه به ویژه پیروان عترت باید از رفتار عترت بیآموزند، كه از نیروهای فرهنگی و فرهنگ آفرینان جامعه چگونه قدردانی كنند!

هنگامی كه جامعه به ارزش های فرهنگی و الهی قدر نهد، ارزش ها در جامعه مستقر خواهند شد و فرهنگ و تمدن جامعه را فرا خواهد گرفت. رشد و بالندگی در جامعه توسعه خواهد یافت. آشكار است كه اگر از



[ صفحه 257]



ارزش ها قدردانی نشود و فرهنگ آفرینان مورد عنایت و ترغیب قرار نگیرند، فرومایگی و ابتذال و بی فرهنگی رواج یافته و جامعه به خصوص نیروهای جوان و پاك به بی راهگی خواهند رفت.

آنان كه فرهنگ جامعه را بارور می سازند، آنان كه فطرت های پاك جوانان را شكوفا می نمایند و فطرت ها را با فرهنگ وحی و عترت همگون می سازند؛ شادابی و طراوت را به جامعه ارزانی می دارند. آنان كه با غنی سازی فرهنگ جامعه، زندگی را برای جامعه به ارمغان می آورند. از آن مقدار قدر و ارزش بهره ورند كه نمی توان برای آن حد و مرز مشخص نمود. همچنین آنان كه در تلاشند، اندیشه ها را با فرهنگ عترت شاداب و زنده و پایدار سازند. زیرا كه فرهنگ عترت دلها و فطرت ها را زنده و شكوفا می سازد. باقر العلوم علیه السلام به فضیل فرمود: ان حدیثنا یحیی القلوب. [10] «گفتار ما دلها را زنده می رویاند».

رفتار عترت به خوبی و آشكارا می آموزد كه از چه محورها و از چه ارزش هایی باید قدردانی شود و پیروان عترت به ویژه آنان كه در پست های فرهنگی مسؤولیت به عهده گرفته اند، باید به رفتار حضرت بیشتر نگر افكنند و با آگاه شدن از اندیشه و رفتار عترت، از اندیشه زلال و رفتار پاك و بالنده آنان الگو بگیرند. در هر صورت ترغیب از فرهنگ آفرینان اقدام فرهنگی دیگر باقر العلوم می باشد.


[1] الاختصاص، ص 271 و 272، بحار، ج 46، ص 262.

[2] الغدير، ج 2، ص 192.

[3] مناقب، ج 4، ص 214، بحار، ج 46، ص 333.

[4] اعلام الوري، ص 509 و 510، رجال كشي، ص 207.

[5] رجال كشي، ص 208.

[6] فروع كافي، ج 8، (روضه) ص 102، رجال كشي، ص 207، سفينه البحار، ج 1، ص 415.

[7] الغدير، ج 2، ص 202 و 203، سفينه البحار، ج 1، ص 415.

[8] همان، ص 200.

[9] همان، ص 211.

[10] وسائل، ج 18، ص 62.